علل ایجاد حس خودکشی در فرد و نحوه پیشگیری از آن
خودکشی و نشانه های آن
وقتی کسی تصمیم میگیرد به زندگی خود پایان دهد، دلایل زیادی برای رسیدن به این تصمیم دارد، تصمیمی که یک آسیب اجتماعی را رقم میزند و در 10 سال اخیر شکل و شمایل آن تغییر کرده است. آسیباجتماعی سن و سال ندارد.
استفاده از دارو، سم، پارگی عروق، حلق آویز کردن و پرش از ارتفاع نیز از روشهای کلی این عمل به شمار میرود. البته روشهای عجیب دیگری نیز در چند سال گذشته گزارش شده است؛ از جمله اپیدمی خودکشی با قرص برنج که در علاوه بر مناطق شمالی کشور به تهران نیز رسیده است. استفاده از این روش نشانه اوج خشم فرد اقدامکننده و جوانی وی است. یک روش عجیب دیگر که در لرستان شایع شد، خودکشی بر اثر گچ خوری بود.
علل زیادی برای رسیدن به این حس وجود دارد اما وقتی ایجاد شد، مرگآور میشود.
خودکشی انفرادی ترین تصمیم و پدیده در زندگی انسان است. خودکشی رفتاری است پیچیده که از تمایل و فکر خودکشی تا اقدام به خودکشی منجر به مرگ را در بر می گیرد، هر چند عموما فکر خودکشی و اقدام به آن از نشانه های افسردگی در همه سنین است اما افسردگی تنها علت خودکشی (خودسوزی) نیست، خودکشی واکنشی است با طبیعت رشدی که برای همه بیماران روانی و احتمالا برای بسیاری از افراد طبیعی جنبه فراگیر و شایع دارد.
خودکشی همچنین، نشانه ای از بی سازمانی شخصیتی است؛ یعنی در شرایطی که تعادل شخصیتی فرد دگرگون می شود خودکشی را به دنبال می آورد از طرف دیگر خودکشی آنچنان تبعاتی را به دنبال دارد که علاوه بر آزردگی خاطر افراد اجتماع، آنچنان فشاری را روی بازماندگان و اطرافیان می آورد که ممکن است حتی آنان را تشویق به خودکشی کند.
چرا برخی افراد دست به خودکشی می زنند؟
خودکشی برای برخی افراد پیامد دوره ای از افسردگی است، درحالی که برای برخی دیگر عملی تدافعی است که ممکن است در برابر تجربه ای تلخ، مانند از دست دادن یکی از اطرافیان یا حتی حادثه ای نسبتا بی اهمیت، از خود نشان دهند.
آنچه در ذیل می آید فهرستی از افکار و رویدادهایی است که می توانند به ایجاد حس خودکشی در افراد کمک کنند:
- تنهایی، این حالت به تدریج این احساس را در شخص ایجاد می کند که کسی را ندارد و هیچ کس حقیقتا به زنده بودن یا مردن او اهمیت نمی دهد. فرد خودکشی گرا ممکن است به شدت احساس تنهایی و انزوا کند.
- حس ناامیدی و بی پناهی، در این شرایط فرد احساس می کند که شرایط از آنچه هست بهتر نخواهد شد و کسی نیز نمی تواند به وی کمک کند.
- حس بی ارزش بودن، در این حالت فرد احساس بیهودگی می کند؛ به همین دلیل هرگز قادر به پذیرش چیزی نیست و از نظر وی هرگونه توجه، علاقه و تشویق دیگران ناموجه و برمبنای یک فرض اشتباه است. این قبیل افراد چون احساس می کنند که شایسته توجه دیگران نیستند، معمولا از عزت نفسی پایین برخوردارند و تشویق ها و تمجیدهای دیگران را نمی پذیرند.
- افسردگی، کسانی که افسرده اند، معمولا از خود، دیگران یا شرایط موجود برداشتی منفی دارند. نه تنها بسیاری از احساسات ذکر شده در بالا در میان افراد افسرده شایع است بلکه از نظر آنها این احساسات کاملا درست و منطقی است. بنابراین اگرچه ممکن است ناظران و کسانی که نگران این افراد هستند، از استعدادها و پیشرفت های آنها آگاه باشند، لازم است برداشت های درونی آنها نیز به دقت مورد توجه قرار گیرند.
- شکست در اجرای طرح ها، این حالت به ویژه، در شرایطی صدق می کند که اهداف از اهمیت شخصی برخوردارند؛ به عنوان نمونه، ناموفق بودن در دانشگاه، پایان یافتن یک رابطه مهم یا دست نیافتن به اهداف تحصیلی. در این صورت ممکن است فرد احساس شکست، شرمندگی یا بی کفایتی کند و تصور کند که دیگران او را دوست ندارند.
- داشتن استرس در سطح بالا و نامناسب، این وضع در کسانی مشاهده می شود که به لحاظ شخصی و تحصیلی انتظاراتی بالا و غیرواقع بینانه از خود دارند. انتظارات بالای تحصیلی از دانشجویان می تواند در آنها استرس ایجاد کند. گاهی اوقات نیز استرس، در برخی از دانشجویان به سطحی تحمل ناپذیر می رسد. دانشجویانی که در طول تحصیل به پیشرفت های خوبی دست یافته اند، اغلب تصور می کنند که موفقیت های تحصیلی در تعیین هویت شخصی آنها نقش بسیار مهمی ایفا می کنند و در صورت به خطر افتادن و نادیده گرفته شدن این موفقیت ها، هویت آنها نیز در معرض خطر قرار خواهد گرفت. برای چنین افرادی دست نیافتن به «رتبه نخست» حقارتی محض و تحمل ناپذیر به شمار می رود.
- خشم، گاهی اوقات خودکشی در افرادی مشاهده می شود که به شدت خشمگین اند یا از خودکشی برای انتقام گرفتن استفاده می کنند (اقدام به خودکشی در یک فرد پس از پایان یافتن یک رابطه دوستی، نمونه ای از این حالت است.)
- استفاده از موادمخدر و مشروبات الکلی، گاهی اوقات افراد تحت تأثیر موادمخدر یا مشروبات الکلی دست به خودکشی می زنند. در این حالت افراد خطرات کاری را که انجام می دهند دست کم می گیرند و در مقایسه با سایرین، در مقابل احساساتی که گرفتار آنها می شوند، آسیب پذیرترند.
- بیماری های جسمی و روحی
خودکشی قابل پیشگیری است؟
به طور حتم میتوان از آن پیشگیری کرد؛ بهتر است رسانهها به جای پخش فیلمهایی درباره مرگ و گسترش غم در جامعه از موضوعهایی برای امیدبخشی استفاده کنند. این نکته را نباید از نظر دور کرد که افسردگی نیز منجر به ایجاد حس پوچی و اقدام به خودکشی میشود؛ بنابراین باید این بیماری را در مراحل نخست درمان کرد تا به خودکشی ختم نشود. رسانهها میتوانند با برنامههای مختلف در پیشگیری از خودکشی نقش مثبتی داشته باشند و این موضوع بویژه در رسانههای تصویری از اهمیت زیادی برخوردار است. وظیفه همه برنامهریزی برای پیشگیری از بروز ناهنجاریهای جامعه است.
با ارائه آموزههای دینی نیز میتوان از افزایش این آسیب کاست. همچنین دور کردن اسلحه، داروهای مرتبط با خودکشی و برخی از سمهای کشنده آمار قربانیان خودکشی را کم میکند. ایجاد فرصتهای شغلی مناسب برای افراد پریشان خاطر، معتاد به مشروبات الکلی و مبتلایان به اسکیزوفرنی از بهترین راههای کاهش این آسیب است. البته در کشور ما در مقایسه با آمار جهانی شمار خودکشی خیلی نگرانکننده نیست بلکه درصد رشد آن است که باید متولیان را نگران کند. در کل پیشگیری از این آسیب نیازمند یک طرح ملی است که اجرای آن با همکاری نهادهای مختلفی همچون آموزش و پرورش، صدا و سیما، بهزیستی، وزارت بهداشت و درمان و وزارت ارشاد امکان پذیر است.